بی‌بدن

بی‌بدن

[ احمد واعظی ]
سفید شده موهات تو هم شبیه دخترت 
عمّه می‌گفت شدم خیلی شبیه مادرت
برای دیدنت شب و روز گریه کردم و 
حالا به دیدنم اومدی امّا با سرت

می‌خوام بغلت کنم ولی کو بدنت؟
جا مونده رو خاک کربلا جسم و تنت
خون‌مُرده شده زیر چشات، انگاری که
مثل من بابایی تو رو خیلی زدنت

چشاتو بستی تا که نبینی موهام سوخته
چشامو می‌بندم چون موهای بابام سوخته

ای وای بابام، ای وای بابام...

نظرات

احسنت