بیاید بریم باهم یه سر به قتلگاه افتاده رویِ خاک یه شاهِ بیسپاه یه طرف یه خواهری سرگردون، بیسامون یه طرف حسین و چشمِ گریون زیرِ دست و پایِ شِمرِ ملعون داره از رو تَل میبینه زینب، آزارش خنجرو رو حنجرِ داداشش داره داد میزنه ظالم پاتو بردارش پیچیده تویِ دَشت صدایِ مادرش میکوبه خنجرو به رویِ حنجرش زنده بودی که تورو برگردوند با پاهاش ذره ذره کشتنت این اوباش خواهرت میگه بمیرم واست ای داداش زنده بودی که بُرید اون ظالم از تو سَر جلویِ چشایِ خیسِ مادر