به نام نامیت عرش معلا عطر آگین است همان ذکری که با ما از دم روز نخستین است صدایی هم اگر باشد در عالم یا حسین ماست تویی عشق حقیقی جهان باقی دروغین است چنان داغ محرمها نشسته در دل تقویم هنوز از ماتم تو سینهی تاریخ سنگین است یقین دارم که سرگرم گناهانش نخواهد شد کسی که قبل هیئت با کتیبه گرم تزئین است حریر این سیاهیها، حریم مُلک اسلام است محیط پرچمت از مختصات اصلی دین است من از اِلا جمیلهایی که زینب گفت فهمیدم به غیر از پرچمت هر جا نظر کردم ضرر کردم قسم بر شوری اشک تمام گریه کنهایت برایت جان سپردن در بساط روضه شیرین است خلیلالله را پیراهنت از شعلهها رد کرد یکی از معجزات دستباف مادرت این است سَرایت پادشاهان جهان را روی خاک انداخت نشستن گوشهی آن صحن آمال سلاطین است من از تعظیم پایین پای این شش گوشه فهمیدم که بالا میرود در محضرت هر کس که پایین است غذای نذری تو فقر ما را ریشهکن کرده گدایی که به نانت لب نزد در اصل مسکین است دهان خاکیش از عطر سیب صحن تو پر شد پدر هنگام بیماری به تربت سخت خوشبین است فقط تو قتلگاهت را عبادتگاه خود کردی چنین محراب خونین در کدامین رسم و آیین است