حاج سعید حدادیان

به میدان مثل حیدر آمد

2960
22
به میدان مثل حیدر آمد و
طوفان به راه انداخت
یکی بود و عجب ترسی
به جان یک سپاه انداخت

به خود لرزید لشکر یک قدم حتی
عقب‌تر رفت
به خیل جمعیت وقتی که چرخید
و نگاه انداخت

پیمبر صورت و سیرت
علی هیبت، حسن طینت
سران جنگ را هم
اینچنین در اشتباه انداخت

کسی در پاسخ هَل مِن مبارز نیست
حرکت کرد
خروشید و یکایک دست و سر
در بین راه انداخت

به لشکر زد
رجز می‌خواند و می‌چرخید و با شمشیر
صدوهشتاد سر را
با کلاه و بی‌کلاه انداخت

چنان طوفان پاییزی
که در جنگل به پا خیزد
سر و دست یلان خیره سر را
مثل کاه انداخت

کسی از روبه‌رو با او نمی‌جنگید

*******

ای که با تیغ به خون می‌کشیَم
تو مپندار کنون می‌کشیَم
اکبرم را که به خون آغشتند
در همان لحظه مرا هم کشتند

********

عذابم نده
روی زمین نکش پاهاتو
عذابم نده
پیش چشام نبند چشاتو

پیرم کردند
از زندگی سیرم کردند
کنار نعش جوونم
زمین گیرم کردند

*********

ای ساقی لب تشنگان
ای جان جانانم
سقای طفلانم

داغت شکسته پشت من
ای قوت جانم
سقای طفلانم

سقای دشت کربلا
اباالفضلاباالفضل
دستش شده از تن جدا
اباالفضل اباالفضل

*******

خمیده خمیده رسیدم به تو
شکستم شکستم دم جسم تو
عزیزم عزیزم شبیه تنت
بریده بریده میگم اسم تو

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش