به حسین تا دل بستم از عشقش سر مستم تا هست و تا هستم جز عشقش نمیتونم شدهام مست نگاهش مجنون روی ماهش یک دم بییاد عشقش نمیتونم به دریای ژرف عشقش غوطه خوردم جز حرفش حرف دیگر نمیزنم به کلاس درس عشقش جز کتاب حُسن آن گل کتابِ دیگر نمیخونم به دو زلفش دل سپردم بیلقایش هر دو عالم را به یک جو نمیخرم به شوق دیدار یارم در دم جان میسپارم در هجرانش یک دم در دنیا نمیمونم به خدا جز خانهی او درگه میخانهی او ره به جایی نمیبرم جز عشقش نمیتونم بی عشقش نمیدونم جز حرفش نمیزنم جز راهش نمیروم عشق خدایی خدای عشقی حسین... عاشق و معشوق و عشقی عشق و عشق و عشقی عشق و عشقی عشقستان عشقی عشق و عشقی درس عشقی، مشق عشقی عشق یاری عشق یاری هستیِ عشقی مستیِ عشقی، عشق هستی، حسین
عالی