بهتر که نبودی توی اون محلهی یهودی بهتر که نبودی دروازهی ساعات و ورودی ۲ (دروازه عجیب، دروازه شلوغ دور و بر ناقههامونم تازه شلوغ) ۲ اون موقع صبح اونقد ازدحام بازار ندیدم به این اندازه شلوغ ۲ وای از این روزگار الشام الشام چقدر سنگ بهم خورد از رو بام جلو نامحرم افتادم وقتی چادر پارهم اومد زیر پام بهتر که بمیری اما نری اینطوری اسیری (بهتر که بمیری با آستینت اما رو نگیری) ۲ دستامو ببین، پاهامو ببین این موهای نیم سوختهی کوتاهمو ببین روز میومدی تا داد میزدم آی دختر شامی بیا بابامو ببین تازیانهها رو طاقت آوردم ولی تو بزم نامحرم مردم به غرورم برخورد اونجایی که رو به رو سر عموم سیلی خوردم