بر چهره ی دلربای حیدر صلوات

بر چهره ی دلربای حیدر صلوات

[ حمید دادوندی ]
بر چهره‌ی دلربای حیدر صلوات
بر سیرت باصفای کوثر صلوات

بر دشمن کینه‌توز مولا لعنت
تا صبح قیامت به محمد صلوات

به این مبارک آیه‌ی اکمال دین عیدت مبارک
ای غدیر ای عید کل مسلمین عیدت مبارک

ای امین وحی جبریل امین عیدت مبارک
آسمان چشم دلت روشن، زمین عیدت مبارک

شیعه‌ی مولا امیرالمومنین عیدت مبارک
یا علی ای مصطفی را جانشین عیدت مبارک 

عید اهل آسمان جشن زمینی‌هاست اینک
ذکر کل افرینش یا علی مولاست اینک

عید قرآن عید عترت عید دین عید هدایت
عید امت عید شیعه عید جود عید عنایت

عید اَتممتُ علیکم نعمتی عید ولایت 
عید عفو و عید رحمت عید لطف بینهایت
عید از مولا امیرالمومنین کردن حمایت

روی هر برگ گیاهی نقش بسته این روایت
کی تمام خلق نازل آیه‌ی اکمال دین شد
شیر حق نفس نبی حیدر امیرالمومنین شد

کیست تا بی‌پرده وجه خالق داور ببیند
در غدیر خم گل لبخند پیغمبر ببیند

از جهاز اشترانش زیر پا منبر ببیند
برفراز دست خصم الانبیا حیدر ببیند

شافع محشر ببیند ساقی کوثر ببیند
هادی و رهبر ببیند سید و سرور ببیند

ای تمام مؤمنات و مؤمنین مولا مبارک
این ولایت بر امیرالمؤمنین بادا مبارک

یا محمد حکم حکم خالق یکتاست بلغ
یا محمد جای ابلاغت بر این صحراست بلغ

یا محمد آفرینش بی علی تنهاست بلغ
یا محمد این علی نوح و جهان دریاست بلغ

یا محمد این علی بر مؤمنین مولاست بلغ
یا محمد بعد تو میر ما زهراست بلغ

یا محمد بی علی دین مرده قرآن جان ندارد
هر که با او عهد خود را بشکند ایمان ندارد

دین بی مهر علی دین نیست کفر است و
ذلالت 
بی علی ممکن نگردد بر تو ابلاغ رسالت

بر تولای علی کن کل امت را دلالت
کوه طاعت بی ولای او بوَد کوه خجالت

نیست جز در شأن او این عزت و قدر و جلالت
در قضاوت در فتوت در مروت در عدالت

اوست عارف اوست واقف اوست کامل اوست عادل
اوست اول اوست اخر اوست واصل اوست فاصل

یا امیرالمومنین اینک به عالم رهبری کن
بر سران کل خلقت سر برآر و سروری کن

تو ولی داور هستی داوری کن
آفتاب ملک جانها با فروغت دلبری کن

از غدیر خم بتاب و تا ابد روشنگری کن
آفتاب و ماه نه، هفت اسمان را مشتری کن

ای غدیر خم کنار مصطفی غار حرایت
ای محمد مدح خوانت ای خدا مدحت سرایت

گفته در قرآن خدا مدح و ثنایت را علی جان 
منبر ختم رسل بوسیده پایت را علی جان

تو جمال بی مثال حی سبحانی علی جان
دست حق بازوی احمد قلب قرآنی علی جان

تو تمام دین حق تو مل ایمانی علی جان
العطا و کوثر و نوری و فرقانی علی جان

هر چه گویم در ثنایت بهتر از آنی علی جان
جان حق جانان حق آیین حق ایمان حقی
مومنین را حق بود میزان و تو میزان حقی

هر که در دل دوستی ساقی کوثر ندارد
ذلتش این بس که در روز جزا حیدر ندارد

کیستم من یک مسلمانم مسلمان غدیرم
غرق در بحر عنایات خداوند غدیرم

پیشتر از بودنم عشق علی کرده اسیرم
مهر مولا دستیارم لطف مولا دستگیرم

جز امیرالمومنین نبود در این عالم امیرم
خاک پای اهل بیتم کس نپندارد حقیرم

میثم این خاندان هستم چه بیم از دارم
با امیرالمومنین فردای محشر کار دارم

دل شکسته‌ی من انس با علی دارد
امید از همه بگسسته تا علی دارد

منم ز شهر ولایت ز کوی سوختگان
شناسنامه‌ی من مهر یا علی دارد

تا صبح قیامت سر به سجده بگذاریم

خدا مدال علی دوستی به ما داده
به غیر کشور شیعه کجا علی دارد

در آن محیط که از دست و پا نیاید کار
دل شکسته‌ی بی دست و پا علی دارد

به روز حشر برای شفاعت امت
علی حسین و رسول خدا علی دارد

علی را در غدیر خم نبی بگرفت روی دست
ولی من روی دست خود علی‌اصغر اوردم

دل پیغمبر و چشم علی و فاطمه روشن
که با خود محسنی دیگر برای مادر اوردم

جوانان اکبرم را با هم اوردند در خیمه
ولی من با خود به تنهایی علی اصغر اوردم

حسین

یا علی من عاشق دیوانه‌ات هستم
حلقه بر گوش در میخانه‌ات هستم
سرمست سرمستم من حیدری هستم
مولا علی حیدر مولا علی حیدر

من کیم باشم غلامت ساقی کوثر 
سینه چاک عشق تو زهرا و پیغمبر
من بنده‌ی نامت دیوانه‌ی جامت
مولا علی حیدر مولا علی حیدر 

روزی که خدا بنای افلاک سرشت
بر هفت در بهشت و دوزخ بنوست

بر شیعه‌ی مرتضی حرام است جهیم
بر دشمن مرتضی حرام است بهشت

نظرات