برو علی به سلامت ولی مراقب باش که چشمزخم زیاد و تو بین عذابی برای آمدنت دشت، کوچه وا کردند چقدر این دَم آخر شبیه زهرایی تو هم زِ قسمت دنده، شدید مجروحی تو گیر کردهای و میان دعوایی زنانِ لشکرشان قطعه قطعهات کردند شبیه دانهی تسبیح، اِرباً اِربایی تو چندتا شدی و من هنوز یک نفرم زِ دست رفت پدر ای پسر مدارایی بگو که زندهای ای زندگانی بابا دهن که بسته شده، بر زمین بکِش پایی بگو چهکار کنم جمعتر شوی بابا؟ دوباره باز برایم پسر شوی بابا پدرِ پیرِ تو را شمر اذیّت میکرد وسط گریهی من، خندهی راحت میکرد قابِ لبخندِ نبی شکل لبت دَرهم شد آه تشخیص تو سخت است، تنت مبهم شد چه کسی روی عبا نعش جوان خواهد بُرد؟ کار تشییع تو، یک روز زمان خواهد بُرد کاش میشد که خودت آبرویم را بخری عمّه را از وسط جمع اراذل ببَری **** همه منتظرن مادرش برسه کاش صدای برادر به خواهرش برسه دست قاتل اگه به سرش برسه آخ خدا به داد روی دخترش برسه **** ازدحامه این عقیقی که باهاش تو صورتم زدی مال بابامه **** تو روز روشن بیحیا حُرمت معصومو شکست با خنده نیزهای که اون ما بین حلقومت شکست