برخیز و ببین عاقبت و آخرمان را
8725
47
- ذاکر: حاج منصور ارضی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: اربعین
- سال: 1394
برخیز و ببین عاقبت و آخرمان را
لبهای ترکخورده و چشمِ تَرمان را
برخیز که از باغِ خزان خورده ببینی
گلهای کبود آمدۀ پرپرمان را
در آتش خیمه دلِ من رفت مدینه
آمد نظرم سوختنِ مادرمان را
بعد از تو و عباس حرم رفت به غارت
طوفانِ ستم برد زَر و زیورمان
کم بود که بیوفتد به خدا از روی ناقه
بر نیزه که دیدم سرِ آبآورمان را
از شهرِ پدر ماندهام آخر چه بگویم
در کوفه شکستن برادر، سرمان را
در امنیت کاملِ چشمان تو بودیم
با نیزه گرفتند که دور و برمان را
یک شهر به ما خیره و من خیره به چشمت
دیدی تو خودت از روی نی محشرمان را
جان دادن ما در ملاءِ عام طبیعیست
هر چند نبردهاست کسی معجرمان را
از شام همینقدر بگویم که شکستند
با ضربِ لگد شاخۀ نیلوفرمان را
در فکرِ ربابیم همه، گر چه گرفتیم
گهوارۀ چوبیِ علی اصغرمان را
***
لبهای ترکخورده و چشمِ تَرمان را
برخیز که از باغِ خزان خورده ببینی
گلهای کبود آمدۀ پرپرمان را
در آتش خیمه دلِ من رفت مدینه
آمد نظرم سوختنِ مادرمان را
بعد از تو و عباس حرم رفت به غارت
طوفانِ ستم برد زَر و زیورمان
کم بود که بیوفتد به خدا از روی ناقه
بر نیزه که دیدم سرِ آبآورمان را
از شهرِ پدر ماندهام آخر چه بگویم
در کوفه شکستن برادر، سرمان را
در امنیت کاملِ چشمان تو بودیم
با نیزه گرفتند که دور و برمان را
یک شهر به ما خیره و من خیره به چشمت
دیدی تو خودت از روی نی محشرمان را
جان دادن ما در ملاءِ عام طبیعیست
هر چند نبردهاست کسی معجرمان را
از شام همینقدر بگویم که شکستند
با ضربِ لگد شاخۀ نیلوفرمان را
در فکرِ ربابیم همه، گر چه گرفتیم
گهوارۀ چوبیِ علی اصغرمان را
***
نظرات
نظری وجود ندارد !