برخیز ای ستون حرم وقت خواب نیست با من بیا به خیمه نیازی به آب نیست شیرازهات کجاست مفاتیح پارهام این برگهای پاره عزیزم کتاب نیست بازی عشق را تو شروع کردهای ولی بازی نیمه کاره نه جانم حساب نیست وقت غروب بعد تو و قاسم و علی دیگر برای ناقهی زینب رکاب نیست آن لحظه لااقل تو ز جا خیز و خود بگو بی رحم جانشین النگو طناب نیست حرفی بزن عزیز دلم دق نده مرا این مشک پاره پاره برایم جواب نیست