برای روضه نشستیم و روضه خوان آمد
5445
38
- ذاکر: ابوذر روحی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: شام غريبان
- مناسبت: شام غریبان
- سال: 1402
برای روضه نشستیم و روضهخوان آمد
صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد
نشست و گفت سلام علیک یا عریان
خیمهها میسوزد
صدا میزدی و من با اضطراب اومدم
تو آب خواستی و من بدون آب اومدم
حسن دستامو گرفته
شمر میون قتلگاه جامو گرفته
حسین دورت بگردم
پنجاه ساله که تو رو بغل نکردم
دو سه روزه تشنه هستی
الان سه ساعته که زیر دشنه هستی
سنان کرده اسیرت
شمرو چجوری دور کنه مادر پیرت
لباستو بردن حسین جلو چشای بچههات
کاشکی به جای پیروهن کفن میدوختم برات
خودم با دستِ سوختهام
روزای آخرم برات لباس دوختم
تو رو برهنه کردن
آب میخواستی و بهت محل نکردن
پاشو وقت اذونه
خبر داری حرم تو دست ساربونه
منو کشته حسینم
برای چی کمه یه انگشت حسینم
هر شب ماه مُحرم اشک میریزم ولی
اشک چشمم میشود شام غریبان بیشتر
غارت اموال تو هر چند گریهآور است
گریه دارد غارت طفلان گریان بیشتر
بعد از آنی که سرت را بر سر نیزه زدند
خیمههایت سوخت اما موی طفلان بیشتر
صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد
نشست و گفت سلام علیک یا عریان
خیمهها میسوزد
صدا میزدی و من با اضطراب اومدم
تو آب خواستی و من بدون آب اومدم
حسن دستامو گرفته
شمر میون قتلگاه جامو گرفته
حسین دورت بگردم
پنجاه ساله که تو رو بغل نکردم
دو سه روزه تشنه هستی
الان سه ساعته که زیر دشنه هستی
سنان کرده اسیرت
شمرو چجوری دور کنه مادر پیرت
لباستو بردن حسین جلو چشای بچههات
کاشکی به جای پیروهن کفن میدوختم برات
خودم با دستِ سوختهام
روزای آخرم برات لباس دوختم
تو رو برهنه کردن
آب میخواستی و بهت محل نکردن
پاشو وقت اذونه
خبر داری حرم تو دست ساربونه
منو کشته حسینم
برای چی کمه یه انگشت حسینم
هر شب ماه مُحرم اشک میریزم ولی
اشک چشمم میشود شام غریبان بیشتر
غارت اموال تو هر چند گریهآور است
گریه دارد غارت طفلان گریان بیشتر
بعد از آنی که سرت را بر سر نیزه زدند
خیمههایت سوخت اما موی طفلان بیشتر
نظرات
نظری وجود ندارد !