برادرجان سلیمانِ زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری؟ حسین وای، حسین وای ... مبریدم که در این دشت مرا کاری هست گل اگر نیست ولی صفحهی گلزاری هست ساربانا مزنید این همه آوازِ رحیل آخر این قافله را قافلهسالاری هست حسین وای، حسین وای ...