السلام ای بدنِ بی‌سرِ گرما دیده

السلام ای بدنِ بی‌سرِ گرما دیده

[ علی پورکاوه ]
السلام ای بدنِ بی‌سرِ گرما دیده
السلام ای سرِ مجروحِ کلیسا دیده

با چه وضعی تَهِ گودال کشاندند تو را
ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده

*****

به گریه گفت یابن الشبیب، یابن الشبیب
خدا گواه‌ست که جدم غریب بود غریب

به گریه گفت که گودال سِرّ ناگفته است
لُحوف گوشه‌ای از اتفاق را گفته است

ندیده دیده‌ی کَس تا بیاورد بر لب
در آن میانه فقط شمر بوده یا زینب

غوغا شده بود 
سر بردنِ لباسای تو دعوا شده بود
حرمله مزاحم خیمه‌ی زن‌ها شده بود

ریختن رو سرت
یه‌جوری نیزه زدن که زد بیرون از کمرت

*****

ریز ریزی ولی عزیزی تو
چه کنم از عبا نریزی تو

*****

دروازه وا شد
زینب تو معطل رقاصه‌ها شد

هجوم آوردن 
گوشواره‌ی گوش رقیه رو بردن

نظرات