باید به این دوری به این حال بَدم عادت کنم خیالِ این دل بیطاقتمو راحت کنم نمونده هیچ حوصلهای که شرح قصّهشو بگم تمومِ حاجتم اینه بذار خلاصهشو بگم اشکامو برات آوردم، میخری یا نه؟ من حرَملازمم حرَم میبَری یا نه؟ دوریتو عادت ندارم، همه میدونن رفیقام ازَم میپرسن بهتری یا نه؟ آقای بامرام تا کِی سلام بِدم با حسرتِ جواب سلام بگو چی کار کنم که به چِشِ شما بیام؟ آقای بامرام اباعبدالله، آقام آقام آقام آقام... ***** تا کِی باید روز و شب و با غصّههام ادامه بِدم؟ تا کِی به عکس حرَمت با گریههام نامه بِدم؟ چی به سرَم میاد اگه بیفتم از چشای تو؟ منی که هر چی دارمو گرفتم از دعای تو دنبال پرچم سُرخت باید آدم رفت تُو همون گهواره بودم، دِلو دادم رفت هر وقت این چِشای خیسم به ضریح افتاد اومدم تا گله کنم، اصلاً یادم رفت غمِت توی دِله یه کاری کن حسین بَرا دلِ بیحوصله دوای دردمه حرَم، لعنت به فاصله غمِت توی دِله اباعبدالله، آقام آقام آقام آقام...