باز این چه شورش است

باز این چه شورش است

[ حنیف طاهری ]
باز این چه شورش است که درخلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این‌ چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست 
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

 کشتی شکست خورده‌ی طوفان کربلا
 در خاک و خون فتاده به میدان کربلا

 گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست
 خون می‌گذشت از سرِ ایوان کربلا

 از آب هم مضایقه کردند کوفیان
 خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

*******

 گر بدانم به دم مرگ که حشرم با توست
 از لحد رقص‌کنان تا به قیامت بروم

نظرات