بادل خسته‌ی غم زده

بادل خسته‌ی غم زده

[ حسین سیب سرخی ]
با دل خسته‌ی غم‌زده
دلی که از عشقِ تو دم زده
با تو خدا تقدیرمو رقم زده

ای دلبرِ دلخواهم
روشنیِ راهم
سیر الی‌اللهم

یا اباعبدالله، حسین...

نگیر از دست سرد من
همین گرمای دستت رو
که خوش صیدِ دلم کردی
بنازم چشم مستت را

ای دینم و آیینم
سوره‌ی یاسینم
آیه‌ی تسکینم

یا اباعبدالله، حسین...

در طلب کربلا
در تاب‌و‌تب کربلا
صد صبح بهشتی کجا!
یک نیمه‌ شب کربلا!

کربلا یا کربلا، کربلا یا کربلا...

از همه خیری که می‌رسه
نسیم حرم برا من بسه
گرد‌و‌غبار کربلا، مقدسه

ای نور مسیر من
خیر کثیر من
نعم‌الامیر من

یا اباعبدالله، حسین...

تو شاه سربلندی که غمت افتاده در دلها
اَلا یا ایها‌الساقی اَدِر کاسا و ناولها

ای شورِ وفادارم
نفس عیّارم
ذکر لب یارم

یا اباعبدالله، حسین...

جان به غمِ کربلا
صاحب عَلمِ کربلا
صد روضه رضوان کجا!
عطر حرم کربلا!

کربلا یا کربلا، کربلا یا کربلا...

داغ تو غصّه‌ی اعظمه
بساط غم تو فراهمه
راه نجاتم روضه‌ی، محرّمه

ای قبله‌ی محرابم
صورت مهتابم
حضرت اربابم

یا اباعبدالله، حسین...

به غیر از تو نمی‌خواهم
به غیر از تو نمی‌بینم
به مژگان سیه کردی
هزاران رخنه در دینم

ای کهفِ امان من
راحت جان من
ای ضربان من

یا اباعبدالله، حسین...

تا هدفِ کربلا
بیت‌الشرفِ کربلا
عشق منه نوکر کجا
عشق نجفِ کربلا!

کربلا یا کربلا، کربلا یا کربلا...

نظرات