مهدی رسولی

چرا مادر بي قراري توان ناله نداري

1103
26
چرا مادر بي قراري توان ناله نداري
بميرم من که از کنج لبت خون گرديده جاري

چشاتو واکن پسرم
نگو ميسوزه جگرم

آفتاب سوزان جواد من پيکر تو رو سوزونده
که ديگه از اون صورت مثل ماهت اثر نمونده
عزیزم جوادم

ميام پيشت قد خميده چرا پس رنگت پريده
نکش پاتو روي خاکا که جونم بر لب رسيده

مزن پرپر پيش چشمام به پيش چشماي دريام
مي سوزه دلم از صداي کف واي از اين ستم

واويلا واي من لبهاي خشکت مي خوره به هم
واويلا عزیزم جوادم

پاشو که قلبم کبابه
مادر سقايي ثوابه

جون اصغر فقط گيره
يه قطره از مشک آبه

زنم بوسه به دست تو
فداي چشم مست تو

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش