(ای مشک آب دووم بیار نوبت تو رسیده ای مشک آب گریه نکن به دستهای بریده) ۲ چیزی دیگه تا خیمههای بچهها نمونده صدای العطش داره دل هر دومون رو سوزونده غرورمو شکونده شیرخواره داره میمیره تشنهی یه قطره شیره گریه کنی از دست میره پاشو بریم، پاشو داداش پاشو برات بمیرم پاشو بریم زوده برام دست به کمر بگیرم پاشو بریم که طاقت از دل سکینه بردی وقتی میومدی به کی خیمهها رو سپردی دخترا رو شمردی