ای خدا چیکار کنم پاهام نمیره سوی خیمه
7478
27
- ذاکر: کربلایی نریمان پناهی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت علی اصغر (ع)
- مناسبت: روز هفتم محرم
- سال: 1403
ای خدا چیکار کنم پاهام نمیره سوی خیمه
چی بدم حالا جواب مادرش رو توی خیمه
داغِ هجرونِ عزیزم لرزه انداخته به پاهام
ای خدا جونِ منم بگیر که دنیا رو نمیخوام
بنیهاشم کجان بیان کمک کنن بازم
پَرپَر نزن ای غنچهی نازم
چه جوری با غمت بسازم
حالا باید با غصه و غمِ بیاندازهات
نماز میت بخونم واست
که اینه آخرین نمازم
(توی قلبم شده غوغا
لالایی ای گل بابا)۲
لالایی ای گلِ بابا...
از چشات شرمندهام، نشد که سیرابت کنم من
توی این ظهر عطشناک بیتبوتابت کنم من
کاری کردن با دلم دنیا برابرم تموم شه
حرمله حتی نذاشت حرفای آخرم تموم شه
برای تو من و منّوا عَلَی ابن المصطفی گفتم
ولی بازم جوابی نشنفتم
من موندم و ناله و آهم
جلو چشمم تیر سه شعبه سرتو دزدید
یهویی از هم حلقومت پاشید
فدا شدی تو هم به راهم
میپاشم خونِ تو بالا
لالا لالا گل بابا...
علی لالا علی لالا...
بارون غم داره از چشم پُر از اشکم میباره
حال و روزی که دارم اون لحظه خیلی گریه داره
چشمتو ببند علی جونم تو به بابا کمک کن
من نمیدونم برم یا بمونم خدا کمک کن
خداوندا چطور به خیمهها برم حالا
رباب اگه ببینه واویلا
نگاه اون برام عذابه
خداوندا تنها میشه مادرِ بیچارهاش
غارت نشه الهی گهوارهاش
امروز روزِ مرگِ ربابه
رباب و این غمِ عُظما
لالا لالا گلِ بابا...
با دو چشم خیس و گریون بذر غم میکارم اینجا
ای خدا قلبم رو دادم زیر خاک میذارم اینجا
ای خدا آروم کن این قلبی رو که آشوبه امشب
فاتحه خونش نشن سرنیزهها غروب امشب
خداوندا علیم رو میذارم میونِ قبر
خودت بده به من یه ذره صبر
نگاه به این قلب ملول کن
خداوندا داروندارِ من برای توست
علیِ اصغرم فدای توست
قربونی من رو قبول کن
بخواب آروم زیرِ خاکا
لالا گل بابا
چی بدم حالا جواب مادرش رو توی خیمه
داغِ هجرونِ عزیزم لرزه انداخته به پاهام
ای خدا جونِ منم بگیر که دنیا رو نمیخوام
بنیهاشم کجان بیان کمک کنن بازم
پَرپَر نزن ای غنچهی نازم
چه جوری با غمت بسازم
حالا باید با غصه و غمِ بیاندازهات
نماز میت بخونم واست
که اینه آخرین نمازم
(توی قلبم شده غوغا
لالایی ای گل بابا)۲
لالایی ای گلِ بابا...
از چشات شرمندهام، نشد که سیرابت کنم من
توی این ظهر عطشناک بیتبوتابت کنم من
کاری کردن با دلم دنیا برابرم تموم شه
حرمله حتی نذاشت حرفای آخرم تموم شه
برای تو من و منّوا عَلَی ابن المصطفی گفتم
ولی بازم جوابی نشنفتم
من موندم و ناله و آهم
جلو چشمم تیر سه شعبه سرتو دزدید
یهویی از هم حلقومت پاشید
فدا شدی تو هم به راهم
میپاشم خونِ تو بالا
لالا لالا گل بابا...
علی لالا علی لالا...
بارون غم داره از چشم پُر از اشکم میباره
حال و روزی که دارم اون لحظه خیلی گریه داره
چشمتو ببند علی جونم تو به بابا کمک کن
من نمیدونم برم یا بمونم خدا کمک کن
خداوندا چطور به خیمهها برم حالا
رباب اگه ببینه واویلا
نگاه اون برام عذابه
خداوندا تنها میشه مادرِ بیچارهاش
غارت نشه الهی گهوارهاش
امروز روزِ مرگِ ربابه
رباب و این غمِ عُظما
لالا لالا گلِ بابا...
با دو چشم خیس و گریون بذر غم میکارم اینجا
ای خدا قلبم رو دادم زیر خاک میذارم اینجا
ای خدا آروم کن این قلبی رو که آشوبه امشب
فاتحه خونش نشن سرنیزهها غروب امشب
خداوندا علیم رو میذارم میونِ قبر
خودت بده به من یه ذره صبر
نگاه به این قلب ملول کن
خداوندا داروندارِ من برای توست
علیِ اصغرم فدای توست
قربونی من رو قبول کن
بخواب آروم زیرِ خاکا
لالا گل بابا
نظرات
نظری وجود ندارد !