ای خدا چیکار کنم پاهام نمیره سوی خیمه چی بدم حالا جواب مادرش رو توی خیمه داغ هجرون عزیزم لرزه انداخته به پاهام ای خدا، جونِ منم بگیر که دنیا رو نمیخوام بنیهاشم کجان بیان کمک کنن بازم پرپر نزن ای غنچهی نازم چه جوری با غمت بسازم حالا باید با غصّه و غم بیاندازهات نماز میّت بخونم واست که اینه آخرین نمازم توی قلبم شده غوغا لالایی ای گل بابا ... از چشمات شرمندهام نشد که سیرابت کنم من توی این ظهر عطشناک بیتب و تابت کنم من کاری کردند با دلم دنیا برابرم تموم شه حرمله حتی نذاشت حرفهای آخرم تموم شه برای تو منّوا عَلَی ابن المصطفی گفتم ولی بازم جوابی نشنفتم من موندم ناله و آهم جلو چشمم تیر سه شعبه سرت رو دزدید یه دفعه از هم حلقومت از هم پاشید فدا شدی تو هم به راهم میپاشم خونت رو بالا لالا لالا گل بابا ... علی لالا، علی لالا، علی لالا ... بارون غم داره از چشم پر از اشکم میباره حال و روزی که دارم این لحظه خیلی گریه داره چشمت رو ببند علی جونم تو به بابا کمک کن من نمیدونم برم یا بمونم خدا کمک کن خداوندا چطور به خیمهها برم حالا رباب اگه ببینه واویلا نگاهِ اون برام عذابه خداوندا تنها میشه مادر بیچارهاش غارت نشه الهی گهوارهاش امروز روز مرگ ربابه رباب و این غم عظما لالا لالا گل بابا ... با دو چشم خیس و گریون بذر غم میکارم اینجا ای خدا قلبم رو دادم زیر خاک میذارم اینجا ای خدا آروم کن این قلبی رو که آشوبه امشب فاتح خونش نشن سرنیزهها غروب امشب خداوندا علیم رو میذارم میون قبر خودت بده به من یه ذره صبر نگاه یه این قلب ملول کن خداوندا دار و ندار من برای توست علی اصغرم فدای توست قربونی من رو قبول کن بخواب آروم زیر خاکا لالا لالا گل بابا ...
عالییی