ای امامزادهی آبادی هم، حرم دارد حسن شدی که غریبی، همیشه باب بماند ای غریب آقام... ای کریم آقام... کریم کاری به جز، جود و کَرم نداره آقام تو مدینهاست، ولی حرم نداره غریب اونیه که، همدم اشک و آهِ دیده که مادرش، تو کوچه بی پناهِ ای غریب آقام... زن جوان مرا، میزدند نامردان مدینه فاطمهام را، در اهتزاز انداخت میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر، نمیزند حسن یا حسن...