ایها الامام حسن بن علی

ایها الامام حسن بن علی

[ سیدمهدی حسینی ]
(اَیُهَا‌الاِمام، حسن‌بن‌علی) ۲
شاه اَلسَلام، حسن‌بن‌علی

ذکر نامِ تو،شده باعثِ
مستیِ مدام، حسن‌بن‌علی

نام حسن لطف و عطایی دارد
در قلب همه صحن و سرایی دارد

تردید نکن تصورش هم زیباست
ایوانِ حسن، عجب صفایی دارد

شیرِ جنگِ جمل حضرت مجتبی
بر علی رفته است، هیبتِ مجتبی

شاهِ بی‌حرم، حسن‌بن‌علی
در پناهِ‌تو، چه غم از بلا
سایه‌ی سرم، حسن‌ بن‌ علی

(هر دل زِ غَمش حالِ بکایی دارد) 2
دَر مدینه او کرب‌ و‌ بلایی دارد

تردید نکن تصورش هم زیباست
(ایوانِ حسن عجب صفایی دارد) ۲

(سرمه‌ی چشم ما خاکِ پایِ‌ حسن) ۲
(من حسینی شدم، از دعای‌حسن) ۲

یا حسن، یا حسن...

(من اگر گریه برایت نکنم می‌میرم)۲
تو مپندار که من غیر تو دلبر گیرم

(تا اَبد ازغمِ تو گریه کن و سینه‌زنم)۲
(من حسینی شده‌ی، دستِ امامِ حسنم)۲

(جانم حسن، جانانم حسن)۴

(من اگر گریه برایت نکنم می‌میرم)۲
تو مپندار که من غیر تو دلبر گیرم

تا ابد از غمِ تو گریه کن و سینه‌زنم
من حسینی شده‌ی، دستِ امامِ حسنم

(جانم حسن، جانانم حسن)۴

خاکِ پای تو شدن عزتِ دنیای‌من است
هر نَفَس نامِ حسین و حسن عقبای‌من است

(عشق تو گشته عجین با همه‌ی جان و تنم)۲
من حسینی شده‌ی دستِ امامِ حسنم

(جانم حسن، جانانم حسن)۴

(من اگر گریه برایت نکنم می‌میرم)۲
تو مپندار که من، غیر تو دل، برگیرم

(تا ابد از غمِ تو، گریه کن وسینه زنم )۲
(من حسینی شده‌ی دست امامِ حسنم)۲

(جانم حسن، جانانم حسن)۴

همه عالم به سرِ سفره جودِ تو گدا
(ای دو عالم به فدایت، پسرِ شیر خدا)۲

(تویی آقای جهان، عبد و غلامِ تو منم)۲
(من حسینی شده‌ی دست امامِ حسنم)۲

(جانم حسن، جانانم حسن) ۴

(هر دری بسته شود جز درِ احسانِ حسن)۲
(شاه و سلطانِ تمامیِ کریمانه حسن)۲

(جز درِ خانه‌ی تو، جای دگر دَر نزنم)۲
(من حسینی شده‌ی، دستِ امامِ حسنم)۲

( جانم حسن، جانانم حسن)۴

(من اگر گریه برایت نکنم می‌میرم)۲
تو مپندار که من غیرِ تو دلبر گیرم

(تا ابد از غمِ تو گریه کن و سینه‌زنم)۲
(من حسینی شده‌ی، دستِ امامِ حسنم)۲

(جانم حسن، جانانم حسن)۴

(دَمِ مُردَن کَفَنی، دَر که میارید مرا)۲
(کفن از کرب‌وبلا لیک نیارید مرا)۲

کاشُ می‌شد که حصیری شود آخر کفنم
من حسینی شده‌ی، دستِ امامِ حسنم

( جانم حسن، جانانم حسن)۴

(هر که ازعشق تو دیوانه نشد، عاقل نیست)۲
(عاقل آن است که از عشق تو دیوانه شود)۲

‌(جانم حسین، جانانم حسین)۲

(ای دل بگیرو دامن سلطانِ اولیا)۲
(یعنی حُسین‌بن‌علی شاهِ کربلا)۲

(باز این چه شورش استُ که در خلق عالم است)۲
(باز این چه نوحه وچه عزا و ماتم است)۲

دربارگاه قدسُ که جایِ ملالُ نیست
(سَرهای قُدسیان، همه بَر زانوی هم است)۲

(اَینَ‌الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ به‌کربلا)۴

(کِشتی شکست خورده‌ی، توفانِ کربلا)۲
(دَر خاکُ خون فتاده به میدانِ کربلا)۲
(از آبُ هم مضایقه کردند و کوفیان)۲
(خوش داشتند و حُرمتِ مهمانِ کربلا)۲
(بودند و دیو و دَدْ همه سیرابُ و می‌مکید)۲
(خاتم ز قحطِ آبُ سلیمانِ کربلا)۲

نظرات