این نص روایته این عین عبارته
14630
41
- ذاکر: عبدالرضا هلالی
- سبک: شور
- موضوع: عصر عاشورا - قتلگاه
- مناسبت: شب دهم محرم
- سال: 1403
این نص روایته، این عین عبارته
قتلوک عطشانا، ذبحوک عریانا
بدنت سه روز بین صحرا مونده
پلک تو روی نی وا مونده
دخترت چرا پشت خارا مونده
همه رفتنو بیبی زهرا مونده
ای که ایوونای صحرا واسه تو گریه کردن
حتی ماهیای دریا واسه تو گریه کردن
انبیا برای جسم بی سرت گریه کردن
اولیا برا رگای حنجرت گریه کردن
این درد مقاتله توضیحالمسائله
ضبحم آداب میخواد، قربونی آب میخواد
لبت از عطش پاره پاره صد چاک
پیش چشم تو آب و میریخت رو خاک
مسخرت میکرد نانجیب سفاک
خون خنجرش با لباست شد پاک
ای که نصرانی برای سوختن موت، گریه کرده
موقع شستن خون از سر و روت، گریه کرده
واسه تو یهودی تو بزم شراب، گریه کرده
واسه حال زار زینب و رباب، گریه کرده
چه کردن با جسم تو دو چشم من نداره سو
پاشو علی اکبرم برای من اذان بگو
بالا بلند کربلا قامت تو قیامته
گمون کنم که نسبت علی من شهادته
ای بیوفا زمونه زمونه زمونه
علی من جوونه جوونه جوونه
لب روی لبهات میزارم بوسه میگیرم از کبود
علی من نفس بکش پیش چشمای من نمیر
با قطرههای اشک خود به لعل من تو نم بزن
پیش چشمای من علی یه بار دیگه قدم بزن
برای مرگ دشمنا دست میزنن و هلهله
نگا بکن خنده نشسته به لبای حرمله
همه منتظرن مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دست قاتل اگه به سرش برسه
آخ خدا به داد موی دخترش برسه
مونده روی زمین پیکر تو رها
عمه جان زینب، عمه جان زینب
مام اگر بی خانمانیم، عمه جان زینب
کشتی بی بادمانیم، عمه جان زینب
شد کجا برادرم، عمه جان زینب
شد کجا تاج سرم، عمه جان زینب
زینب، زینب، زینب
قتلوک عطشانا، ذبحوک عریانا
بدنت سه روز بین صحرا مونده
پلک تو روی نی وا مونده
دخترت چرا پشت خارا مونده
همه رفتنو بیبی زهرا مونده
ای که ایوونای صحرا واسه تو گریه کردن
حتی ماهیای دریا واسه تو گریه کردن
انبیا برای جسم بی سرت گریه کردن
اولیا برا رگای حنجرت گریه کردن
این درد مقاتله توضیحالمسائله
ضبحم آداب میخواد، قربونی آب میخواد
لبت از عطش پاره پاره صد چاک
پیش چشم تو آب و میریخت رو خاک
مسخرت میکرد نانجیب سفاک
خون خنجرش با لباست شد پاک
ای که نصرانی برای سوختن موت، گریه کرده
موقع شستن خون از سر و روت، گریه کرده
واسه تو یهودی تو بزم شراب، گریه کرده
واسه حال زار زینب و رباب، گریه کرده
چه کردن با جسم تو دو چشم من نداره سو
پاشو علی اکبرم برای من اذان بگو
بالا بلند کربلا قامت تو قیامته
گمون کنم که نسبت علی من شهادته
ای بیوفا زمونه زمونه زمونه
علی من جوونه جوونه جوونه
لب روی لبهات میزارم بوسه میگیرم از کبود
علی من نفس بکش پیش چشمای من نمیر
با قطرههای اشک خود به لعل من تو نم بزن
پیش چشمای من علی یه بار دیگه قدم بزن
برای مرگ دشمنا دست میزنن و هلهله
نگا بکن خنده نشسته به لبای حرمله
همه منتظرن مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دست قاتل اگه به سرش برسه
آخ خدا به داد موی دخترش برسه
مونده روی زمین پیکر تو رها
عمه جان زینب، عمه جان زینب
مام اگر بی خانمانیم، عمه جان زینب
کشتی بی بادمانیم، عمه جان زینب
شد کجا برادرم، عمه جان زینب
شد کجا تاج سرم، عمه جان زینب
زینب، زینب، زینب
نظرات
نظری وجود ندارد !