علیرضا قانعی

اگه که دست سینه زن دارم

171
7
اگه که دست سینه‌زن دارم
لباس نوکری به تن دارم

(اصلاً بگو هر چی که من دارم
از خونه‌ی امام حسن دارم)۲

همیشه بی سر و صدا می‌بخشه
تموم هستی‌شو یه جا می‌بخشه

نه تنها فرش زیر پاشو حتی
لباسش رو هم به گدا می‌بخشه

من مسلمونم، اون امامی رو
که بغل کرده اون جزامی رو

رد نکرد حتی، مرد شامی رو
کی سراغ داره قشنگ‌تر از حسن نامی رو

ای حسن جانم...

(تصور کن تو جنگی که غوغاست
یه ضربه پایان بخش این بلواست

جمل ثابت کرد حل مشکل‌ها
تنها تو دست بچه‌ی زهراست)۲

سیاهی بود از نور دُل می‌لرزید
نمی‌فهمید اصلاً چطور می‌لرزید

شنید وقتی که مجتبی تو راهه
تن پیرزن رو شتر می‌لرزید

بت‌شکن اومد، صف‌شکن اومد
همه در رفتن، تا حسن اومد

صدای جیغِ پیرزن اومد
از تو قبر اون دوتا فراری، بوی سوختن اومد

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش