اونی که پای پیمبر مونده علیه

اونی که پای پیمبر مونده علیه

[ وحید شکری ]
اونی‌که پای پیمبر مونده علیه
مرحبو هم سر جاش نشونده علیه

اونی‌ که رزق دو عالم توی دستاشه
ما رو سمت نجفش کشونده علیه

غافلم گر بخورم غصّه‌ی آن را که علی
می‌رساند زِ نجف رزق گدا را هر روز

دلاور مَرده علی، کوبنده علی
به سر نام فاطمه، می‌بنده علی

تمام کون و مکان محو فضل اوست
دل ما تنگ خداست یا بندِ علی

آره دنیای منه این علی بابای منه...

اونی‌ که جای نبی‌الله خُفت علیه
دشمن رو با غضب نگاش کشت علیه

مشتاقم به مرگم از وقتی شنیدم
اونی‌ که فَمَن یَمُت یَرَنی گفت علیه

قسم به وعده‌ی شیرینِ مَن یَمُت یَرَنی
که ایستاده بمیرم به احترام علی

دو عالم تاجِ علی، محتاجِ علی
نجف هم شد کعبه‌ی حجّاجِ علی

پیمبر داده چنین در شأنش گواه
سخنگوی آن شبِ معراجه علی

نظرات