اومدم کمی قدم بزنم

اومدم کمی قدم بزنم

[ سیدمهدی حسینی ]
اومدم کمی قدم بزنم 
تو هواتون از تو دم بزنم
اومدم مهمون تو بشمو 
یه سری باز به حرم بزنم 

کربلا روبه‌رومه و اشک شوق توی چشمامه
کربلا رویای منه وعده‌ی من و آقامه

چه حس لطیفی چه اشک زلالی 
چه نوری داره از سمت تو می‌تابه 

چه حال عجیبی چه بارش لطیفی 
اینا از کرم و نعمت اربابه

ذکر لب سینه زنا، حبُّ الحُسین یَجمَعُنا ...

اومدم بازم به سوی حرم 
تا دلم بگیره بوی حرم 
رهروان سیّدالشّهدا 
وعده‌ی ما روبه‌روی حرم

این مسیر پر از عشق و
لبریز میشه از شوق و شور
این مسیر از کربُبلا 
ما رو می‌بره تا ظهور

چه جاده‌ی نوری، چه جلوه‌ی حقی 
چه سرچشمه ایمانی شده جاری 


همه دلا جمعه، دور آقا جمعه
دلم میگه همون حسّه که دوست داری 

ذکر لب سینه زنا، حبّ الحسین یَجمَعُنا ...

اومدم به عشق شاه شهید 
با هزارتا آرزو و امید 
اومدم بگم شبیه زهیر 
ما رو هم به کربلا ببری

من می‌خوام عاشق‌تر بشم
باید جون بدم پیش پات
من می‌خوام با اصحاب باشم 
توی خیمه عاشورا 

چه شور و نوایی، چه اشک و بکائی
همین موکبا خیمه‌است خدا می‌دونه 

چه عهد قدیمی چه قلب سلیمی 
همه حبّ حسینی تو دلاشونه

ذکر لب سینه زنا، حبّ الحسین یَجمَعُنا

نظرات