اهل ولا مرحبا فصل سرور آمده سینهی سَینای دل مرکز طور آمده ساقی توحید با جام طهور آمده جلوهگر از برج غیب، آیت نور آمده محو شده باطل و حق به ظهورآمده که گشته روشن به او، چشم دل خاص و عام بیا به بوستان وحی، فیض دگر را ببین بدست شمس الضحی، رشک قمر را ببین روی ملک را نگر، جنّ و بشر را ببین با پدری چون جواد، بهین پسر راببین علی بخوانش ولی پیامبر را ببین امام هادی است این، هدایتش مستدام نهم ولی خدا، امام این رواق به علم او پایبند، هشت جهان هفت طاق شش جهت و پنج انس، بدو برد اشتیاق فِتد در این چار عمر، بدون مهرش روا فراغ به ذات یکتا شود، جهی دارالسلام محبّت او بوَد عنایت واسعه به امر و نهیش مدام، جاذبه و دافعه زفیض او شد قوّی، باصره و سامعه عنایتی از کفش، عناصر اربعه حکا از دمش زیارت جامعه کز آن هزار آفتاب درخشد از هر کلام بیا به بیت الولا، جمال داور ببین جمال داور نگر، روی پیمبر ببین کمال خیرالنسا، جلال حیدر ببین کنار ابن الرضا، رضای دیگر ببین جواد را با گلی بهشت پرور ببین بهشت از این کل گرفت، آبرو و احترام صل علی محمد امام هادی آمد... ابوالحسن کنیه و علی بود نام او ز حور دل میبرد، کبوتر بام او پرندگان هوا شیفتهی دام او درندگان زمین اشک فشان رام او چشمهی آب حیات، جرعهای از جام او الا الا تشنگان، از او ستایند جام صل علی محمد امام هادی آمد... پناه من کوی او، نگاه من سوی اوست کعبهی من سامره، قبلهی من روی اوست رشتهی توحید من، سلسلهی موی اوست بهشت در سایهی، قامت دلجوی اوست جهان هستی همه پر ز حیاهوی اوست عالم خلقت کند در حرمش ازدحام صل علی محمد امام هادی آمد... تکلمم روز و شب بر سخن سامره است نقل سخن سامره، نُقل دهن سامره است مرا به جنت چه مار، بهشت من سامره است که خاک آن مظهر حیّ زمن سامره است به صبحگاهش درود به شامگاهش سلام صل علی محمد امام هادی آمد... بر این زمین اسمان، دوخته چشم و نگاه بر این زمین اورد ملک ز گردون پناه از این زمین میوزد نور به ارض الله از این زمین یافت دل به سوی معبود راه در این زمین خفتهاند، دو آفتاب و دو ماه نرجس نیکو سرشت، حکیمه با دو امام بگوش عالم رسد ندای لین خاندان دودیدهی ادم شود فدای این خاندان ناز به شاهان کند گدای این خاندان خلقت هستی بود برای این خاندان زبان میثم کند ثنای این خاندان هماره در روز و شب، همیشه در صبح و شام صل علی محمد امام هادی آمد... اللهم صل علی محمد و آل محمد ... صلوات را خدا گفت جبریل بارها گفت در شأن مصطفی گفت صل علی محمد وآل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد... موسی که زد عصا را میخواند این دعا را اللهم صل علی محمد و آل محمد