انگار اومد بر قلب من فرود

انگار اومد بر قلب من فرود

[ کربلایی نریمان پناهی ]
انگار اومد بر قلب من فرود
خنجری که سرت رو از پیکرت ربود 

اونی که سر از تنت برید
فکری به حال دل زینب نکرده بود 

لباتو می‌بوسم، گلوتو می‌بوسم 
توروخدا دست و پا نزن 
نذار که ببینه، اینقده مادرو صدا نزن 

***

خواهر تو شد نصفه جون تو 
می‌رسه بر مشامم بوی خون تو 

چیزی نمونده از تنت ولی 
رو به قبله می‌ذارم استخونتو

مرکبا رسیدن، هند جگرخوار اومده
دوباره به یادم خاطره‌ی مسمار اومده

نظرات