احمد الموسوی

انا الزینب اخت الحسین

1795
17
اَنا الزینب اُختُ الحسین
منی که سایمو ندیده همه عمرم یه چشم نامحرم

من تا حالا سفر نرفتم
ای برادر بدون تو یک دَم

حالا بیا ببین من کجام
منو کشیدن وسط ازدحام توی شهر شام
رفتی و زینبو بردن توی بزم حرام توی شهر شام

آه عزیز من بودم و این همه طفل غریب
اما یه چیز کشت منو به دخترای تو می‌گفتن کنیز

ای وای از این همه کبودی
ای وای وقتی رو نیزه بودی
ای وای محله‌ی یهودی

ای وای ای وای محله یهودی...

اَنا الزینب اُختُ الحسین
یه روزایی علی امبر با اباالفضل دور و بَرَم بودن
دور مَحمل برادرامو پسرامو اهل حرم بودن

حالا بیا ببین خواهرت
هم‌سَفره با نیزه‌دار سرت
می‌شه باورت از سرت چیزی نمونده واسه‌ی دخترت

اومدن بالای بامو به سرت سنگ زدن چقدر سنگ زدن
وای من به موی دخترای تو چنگ زدن

ای وای بال و پرم شکسته
ای وای قلبِ حرم شکسته
ای وای ببین سرم شکسته

ای وای ای وای ای وای قلبِ حرم شکسته...

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش