جز او بقیع زائر خلوت نشین نداشت در کوچه باغ مرثیهها خوشه چین نداشت با آنکه خفته بود به خون باغ لالهاش از شِکوه کمترین اثری بر جبین نداشت بعد از به دل نشاندن داغ چهار سرو دل بستگی به واژهی امالبنین نداشت با خاک حرف میزد و بر خاک مینشست حاجت به نازشه بر روح الامین نداشت دیگر مرا امالبنین نخوانید زیرا که من دیگر پسر ندارم