الله الله من رأس الحسین... عجب حکایتی شده قصه ی تلخ رفتنت... فاطمه ناله می زنه غریب گیر آوردنت ... غریب گیر آوردنت ... رو خاک صحرا سرتو ؛ به زیر چکمه ها تنت ... زینت دوش مصطفی غریب گیر آوردنت ... الله الله من رأس الحسین... این دم آخری چه قدر شدی شبیه حسنت ... کرب و بلا مدینه شد غریب گیر آوردنت ... سنان بی حیا چه کرد ؟ شده پر از خون دهنت ... قاری خوش صدای من غریب گیر آوردنت ... الله الله من رأس الحسین... حسین ... دست یکی عمامه و دست یکی پیراهنت... همه میرن با دست پر غریب گیر آوردنت ... غریب گیر آوردنت ... غسل تو خون خنجرو ؛ خاک بیابون کفنت... برادر شهید من غریب گیر آوردنت ... تو نیزه و تیر و عصا گم شده دیگه بدنت ... خوردی تو سنگ بی هوا غریب گیر آوردنت ... فقط برای دِرهَمه این همه دَر هم شدنت ... شدی تو ذبح از قفا غریب گیر آوردنت ... الله الله من رأس الحسین...