صَلّی اللهُ عَلَیک یا اباعبدالله... السلامُ علی یادگار کرب و بلا... نه حرم داری نه زائر، نه روضهخون نه شاعر غریب امام باقر ، غریب امام باقر شاهد روز واقعه، راوی ماجرا تویی اونکه حسین و دیده روی خاک کربلا تویی وای از دَمِ غروب، شد خیمه شعلهزار گفت زینُ العابدین عَلَیکُنَّ بِالفَرار با سنّ کم روضهی مکشوفه دیدی با عمههات بمیرم زندان کوفه دیدی ****** مصیبت ندیدی به اندازهی شام به زحمت رسیدین به دروازهی شام آه چقدر بد شد دَمِ دروازهی ساعات آه میرقصیدن یه مشت رقاص جلو سادات چشمای ساقیَ العَطاشا میکرد از رو نیزه تماشا ناموس آلُ الله و بردن تو بازار بردهفروشا