ای جانِ جهان، جهانِ جان ادرکنی قیوم زمین و آسمان ادرکنی احیاگرِ صد دَمِ مسیحا الغوث یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی یا صاحب الزمان... ***** اَلا فرماندهی جِیش الهی حکومت مینمایی با نگاهی اَلا ای یادگار پیر لولاک به سجده آمده بهر تو افلاک اَلا ای مظهر آداب زهرا صفای دیدهی پر آب زهرا فلک اِستاده از بهر جلوسَت همه خاک مدینه پایبوست تو که آموزگار عشق هستی امام سر به دارِ عشق هستی تو عشق حیدری و عشق احمد تو عشق فاطمه، عشق محمد ز رویت نور صد اختر نشانه تو هستی آسمانی بیکرانه نگه بر روی تو اوج عبادت دو چشمت بهر احسان کرده عادت تو هستی نور اَو اَدنا حسن جان که داری جلوهی زهرا حسن جان تو اسم اعظم پروردگاری هر آنچه ذات حق دارد تو داری همه عالم ز خیرات تو سرشار شده خورشید، شمع بیت تو یار ز تو شمع خدا پروانه دارد به غیر تو کسی مهدی ندارد دو دستت باز از بهر کرامت بُوَد نامت درِ شهر کرامت فدای سیرهی والا مقامت فدای صوت و آن لحن و کلامت به قربان تو و حال و نمازت سحر خوشبو شد از راز و نیازت تو که فرماندهی روز جزایی قَدَر قدرت تویی صاحب قضایی تو هستی منتها امیدِ احمد که سرتا پا همه محو خدایی تو دستِ بستهی فتاحِ خیبر دل بشکستهی خیرُ النسایی تو دوم سفرهدارِ اهل بیتی ز هر بُعدی که گویم مجتبایی تو نور جلوهگر در کعبه هستی تو خون ریخته در کربلایی جوان در سامره در خاک خفتی غریب و بی کسِ ابن الرضایی پس از تو مهدیات آواره گشته ظهورش را نما آقا دعایی الهی دیگر از صحرا بیاید نصیب ما شود حاجت روایی که بر درگاهتان در سجده باشیم که سخت است ای حسن جان این جدایی ***** ای خدایی که تویی شاهد چشمِ تَرِ من کمتر از ناقهی صالح نبود اصغر من عباشو طوری رو اصغر کشیده معلومه خیلی خجالت کشیده این کیه داد غریبی میزنه پشت خیمه قبر کوچیک میکَنه **** درِ حاجت یکی سقا یکی تو یکی اکبر مث مولا، یکی تو سه شعبه نیتش قتل سه تن بود یکی مادر یکی بابا یکی تو دریا به چشم گریهکنان تو شبنم است یعنی هرآنچه گریه برایت کنم کم است