افتاده قاسم زخمی و تنها بیا کنارم عزیز زهرا بیا ببین زیر سمّ مرکب تنم یکی شد با خاک صحرا به محضر تو سلام قاسم بیا و باشه تیام قاسم میخوام بلند شم توان ندارم راضی باش از من امامِ قاسم (رسید غروبم عموی خوبم عمو حسینم عمو حسینم)۳ ای سایهی بالاب سر من تویی دلیل چشم تر من هزار بارم واسه تو بمیرم بازم کمه اینه باور من فدا سرت که به خون تپیدم فدا سرت دردی که کشیدم فدای یک تار موی اصغر قسم به زهرا اینه عقیدم (رسید غروبم عموی خوبم عمو حسینم عمو حسینم)۳ نشد که قاسم بمونه پهلوت شدم به ولله شرمنده از روت تکه تکه بشم ولیکن تو خم نیفته به کنج ابروت با اینکه جسمم با خاکا حل شد برا تو مردن خیرالعمل شد اون لختههای روی تن من معنای احلی منالعسل شد (رسید غروبم عموی خوبم عمو حسینم عمو حسینم)۳