سیدرضا نریمانی

افتاده بود روی زمین

3466
13
هرگاه بی‌قرارِ حریم تو می‌شویم
باید پناه برد به صحنِ رضا، حسین

دل‌شوره‌ی زیارتِ تو می‌کُشد مرا
این اربعین مرا برسان کربلا، حسین

****

ریّان إبن شبیب، جدِ ما رو غریب، گیرآوردن
ریّان إبن شبیب، آبو واسه حبیب، دیرآوردن

توشیب گودال سرازیر شد
حسین پیر شد، حسین پیر شد

تهِ گودال، زمین‌گیر شد
حسین پیر شد، حسین پیر شد

بلا سرِ زینب آوردن
سرو بردن، سرو بردن

****

سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سَر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سرِ تو رو بردن، دیر رسیدم من

یه گوشه‌ی گودال مادرو دیدم من
که رفته‌بود از حال، دیر رسیدم من
افتان و خیزان و نفس بریدم من

****

دیر آمدم دیدم سرت دستِ سنان بود
گودال منبر بود و زخمت روضه‌خوان بود

افتاده‌ بودی زیرِ نعل تازه‌ی اسب
با این‌که زیرِ پایِ تو هفت آسمان بود

این نامرتب بودنت تقصیر شمر است
تاراجِ جسمِ تو ولی فکرِ سنان بود

انگشترت هر چند دستِ یک نفر رفت
پیراهنت اما به دستِ این و آن بود

نزدیک مغرب شمر جسمت را رها کرد
از خون وضو می‌ساخت، هنگام اذان بود

دندان تو افتاد روی خاک گودال
جنس عصایِ پیرمردان خیزران بود

با قامت خم رفتم از گودال بیرون
یادش‌به‌خیر آن روز که زینب جوان بود

****

آنقدر سخت شد جدا سَرِ تو
که بلند است آهِ مادرِ تو

پیش زن‌ها خجالتت دادند
پیروهن نیست روی پیکرِ تو

فکر می‌کردی آخرش با شمر
بشود هم مسیر خواهرِ تو؟

من نگفتم کجاست انگشتر
که نگویی کجاست معجرِ تو

****

اولین ضربه، کربلا لرزید
سرگودال مادری افتاد

از حرم یک نگاه پُر خواهش
به لبِ کُند خنجری افتاد

دومین ضربه، شمر هم لرزید
چکمه‌اش بر گَلو ترحم کرد

ناله‌ی یا بُنَیَّ‌ای آمد
خنجری دست و پای خود گم کرد

سومین ضربه، غنچه‌ای پژمرد
لاله‌ در چنگ خار و خس افتاد

سینه‌ای غرق زخم بود اما
خنجری کُند از نفس افتاد

چهارمین ضربه، پنجمین ضربه
وضع حنجر وخیم‌تر می‌شد

ششمین ضربه، هفتمین ضربه
فاطمه داشت بی‌پسر می‌شد

هشتمین ضربه، کعبه هم لرزید
درد بر استخوان مماس افتاد

نهمین ضربه، خنجر کهنه
پشت گردن به التماس افتاد

دهمین ضربه، کاسه‌ی صبرِ
لشکری رفته‌رفته سر می‌رفت

زودتر از سَر بریده به شام
قاصدی داشت خوش خبر می‌رفت

نوبت ضربه‌ای عجیب رسید
یازده‌ بار آسمان غش کرد

حرمله سمتِ خیمه‌ها می‌رفت
در هم معجری جوان غش کرد

وای از ضربه‌ی دوازدهم
ضربه‌ای که سنان پسندتر است

شمر با دست‌های لرزان گفت
چه کسی نیزه‌اش بلندتر است؟

****

ای وای پر از زخمی، ای وای پر از خونی
عطشان اگه بودی، عریان نمی‌مونی

نترس اگه غارت شده پیروهنت
چادرمو می‌ندازم رو بدنت

من هم شبیهِ خیمه‌هات می‌سوختم
کاشکی خودم برات کفن می‌دوختم

خدای من، خدای من
عریانه بچه‌ی باحیای من

خدای من، خدای من
سربریدن بچه‌مو رو پاهای من

خدای من، خدای من

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش