اشکی بود مرا که به دنیا نمیدهم

اشکی بود مرا که به دنیا نمیدهم

[ محمد فصولی ]
اشکی بود مرا که به دنیا نمیدهم

گرچه از دنیا فقط دو چشم تَر دارم حسین
من ز ثروتمندها هم بیش‌تر دارم حسین

خانه بودم، فاطمه آورد تا اینجا مرا
هرکجا مادر بفرماید گذر دارم حسین

روضه را جارو زدم قلب‌ِ مرا جارو زدی
حال دیگر داشتم حال دگر دارم حسین

هرچه که دارم نگیری! هرچه که دارم تویی
من به جز عشق شما چیزی‌ مگر دارم حسین؟

تو تَهِ گودال رفتی من شدم بالا نشین
از تو دارم آبرویی هم‌ اگر دارم حسین

پیش بابایم برایت گریه کردم زود گفت
نذرِ موی اکبرت هرچه پسر دارم حسین

*****
بی‌سبب نیست شب جمعه، شب رحمت شد
مادری گفت حسین و همه را بخشیدند

نظرات