تا مشکتو تو آب زدی

تا مشکتو تو آب زدی

[ محمدحسین حدادیان ]
تا مشکتو تو آب زدی
موج‌های دریا شد آروم

تا رو به ساحل اومدی
بغضی نشست توی گلوم

همون دم بود
غربت دنیا شد نصیبم
رو لب گل کرد
ناله‌های امن یجیبم

بلند شو بنگر که شمشیرا رو کشیدن
آخه می‌دونن بدونه تو من غریبم

اباالفضل اباالفضل اباالفضل .....

نظرات