از همه رانده و تنها شدنم را دیدی زیر بار گُنَهم تا شدنم را دیدی پای نفسی که تمام ثَمَرم را سوزاند دامنِ آلوده و رسوا شدنم را دیدی شرمسارم که پس از این همه توبه هر بار خارج از حیطهی تقوا شدنم را دیدی روز و شب غافلِ از مرگ و شب اول قبر قاطیِ بازیِ دنیا شدنم را دیدی ملجأ طفلِ گرفتار، فقط مادر اوست دست بر دامنِ زهرا شدنم را دیدی مردهای بودم و مادر به دعا یادم کرد با دعا کردنش احیا شدنم را دیدی به علی کرد سفارش که بگیرد دستم از زمین با مَدَدَش پا شدنم را دیدی از علی، کرب و بلا دارم و با خرجِ پدر زائر عرش معلی شدنم را دیدی دل مجنونِ من افتاده به پایین پایش بندهی اکبرِ لیلا شدنم را دیدی علی اکبر به پدر گفت: پدر، شکر خدا سالها طی شد و رعنا شدنم را دیدی نگرانم چه میآید به سرت آن ساعت بر عَبایت که معما شدنم را دیدی
تمام ثمرم را سوزاند 😔😔😔