حاج محمود کریمی

از سر جاده راه افتاده

21216
327
از سر جاده راه افتاده پای پیاده
یه دهاتی با همون لباس ساده

داره میاد برسه پنجره فولاد
بشینه روبرو گنبد گوشه‌ی صحن گوهر شاد

یکی از شمال از کنار شالیا
یکی از جنوب از همون حوالیا
همه اومدن دست خالیا
هنوزم یه عده توی راهن

مثل هر شب دلم برات کفتر سلطان
تو این شلوغی ما رو یادت نره سلطان

دلشوره داره قلبش پاره لحظه‌شماره
زائر خسته‌ای که توی قطاره

تو هر ایستگاه می‌کشه از جگرش آه
منتظر نشسته تا که ساعت هشت بیاد از راه

یکی شهریه مثل این مسافره
یکی چادر نشینه از عشایره
همه‌ی حرم پر زائره
هنوزم یه عده توی راهن

بنده‌نوازیت همه می‌گن محشره سلطان
تو این شلوغی مار و یادت نره سلطان

از همه سیره بختش پیره داره می‌میره
غروب مریض‌خونه بد دل‌گیره

هی فراق و خواب ایوون و رواق و
بعد رویا باز می‌بینه در و دیوار اتاق و

روی تختش بازم با گریه می‌شینه
پخش مستقیم حرم رو می‌بینه
حجم زائرا خیلی سنگینه
هنوزم یه عده توی راهن

آروم می‌گه این بده هم نوکره سلطان
تو این شلوغی ما رو یادت نره سلطان

مثل هر شب دلم برات کفتر سلطان
تو این شلوغی ما رو یادت نره سلطان

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش