از روی نیزه میشنوی، بابا صدامو؟ داری تماشا میکنی، حال و هوامو؟ دیدی کجا بردنم و؟ دیدی زمین خوردنمو؟ نمیبینی از اون بالا گوشوارههامو؟ میبینی از اون بالا، از گریه پرم؟ مگه من چیکار کردم، سیلی بخورم؟ میبینی واسه هر چی سنگه هدفم؟ میبینم زجرو داره میآد طرفم زخمای تازیونهها، مونده رو دوشم کاش یه لباس نو بودش، برات بپوشم زخمای من مضاعفه، بابا نبودی هر دفعه گفتم که بابام و میخوام، زدند توو گوشم اونا دق دادن رو خیلی خوب بلدند با قلافِ شمشیر تو ما رو زدند