تشنه لب کربلا آب گذشت از سرم

تشنه لب کربلا آب گذشت از سرم

[ محمدحسین حدادیان ]
(تشنه لب کربلا آب گذشت از سرم
دست یتیمی بکش روی سر دخترم) ۲

به کی قسم بدمت که نیای
جون رقیه‌ت در خطره
قافله داره میاد و رباب
از تیر حرمله بی‌خبره

از حالا دلم داره می‌سوزه
برای حال و روز زینب زینب
بعد از تو هلال شهر کوفه
رُاسنا المکشوفه زینب زینب

کوفه از تو داره کینه یابن الزهرا
ارجع الی مدینه یابن الزهرا

بار غم و غصه‌ی قافله رو دوشته
حج شما عمره شد کعبه سیاه پوشته

شام غریبون و فاطمه و سر بریده و روی کبود
مگه برات جای بهتری از تنور خونه‌ی خولی نبود

بیتابه چه خواهر دلخونی
چوبه‌ی محمل خونی زینب زینب
زندان کوفه و اشک آه و
بزم عبیدالله و زینب زینب

کوفه از تو داره کینه یابن الزهرا
ارجع الی مدینه یابن الزهرا

اینجا به حالم دلی جز دل طوئه نسوخت
عشق حسین و چرا کوفه به دنیا فروخت

برای گندم سر می‌برن
هل من معین می‌مونه بی جواب
نمی‌ذارن به لبای حسین
برسه حتی یه قطره آب

نامحرم دم حرم واویلا
می‌مونه دیگه تنها زینب زینب
می‌بینه میاد به روی سینه
یه بی‌حیا می‌شینه زینب زینب

کوفه از تو داره کینه یابن الزهرا
ارجع الی مدینه یابن الزهرا

نظرات

امیرحسینامیرحسین

عالی بود