آه نفسای آخرم، نگران و مضطرم که مدینه بعد من پر از غمه میمونن غریب علی و فاطمه ای وای یادشون میره مردم همه حرفا که گفتم تو غدیر خم کاشکی این بیست و سه سال زحمت من هدر نره میون آتیش و دود فاطمه پشت در نره واویلا خدانگهدار زهرا ***** آه منو آخرین نگاه، چه بلاییه تو راه تو مدینه و دوشنبهی سیاه سیلی میخوره تو کوچه بیگناه حیدر بگه دردشو با کی داغ کوچه و اشک و چادر خاکی حمله میکنن به سمت بیت بضعة الرسول خونهای که ملک الموت میگیره اذن دخول واویلا خدانگهدار زهرا ***** آه موقع شهادتین روی سینمه حسین یاد کربلا و خندههای شمر روی سینهی حسینه پای شمر دلخون روضه میخونم امشب ناله میزنم ای وای از دل زینب با دوازده ضربه از قفا سرش جدا میشه بدون غسل و کفن تنش رو خاک رها میشه چه بلاها که قراره سر دخترم بیاد کاروان اسرا و مجلس ابن زیاد