آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست

آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست

[ سید محمود علوی ]
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
راه بستند روی قافله‌اش دشمن و دوست

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
گره افتاده حسین ابن علی در کارش

کودکان در بغل مادرشان خوابیده
دختران هم گُل سر بر سرشان خوابیده

دخترانی که به روی پَر قو خوابیدند
موقع دیدن لشکر چقدَر ترسیدند

ناگهان گفت اباالفضل به آوای جلی
کور باشند همه محضر ناموس علی

زینب از ناقه چه بی‌واهمه آمد پایین
زینب آمد نه، بگو فاطمه آمد پایین

گرد بر چادر بانو بنشیند، هیهات
قد او را کسی از دور ببیند، هیهات

آه زینب به ملاقات خدا آمده‌ای
کربلایی شده‌ای، کرب‌وبلا آمده‌ای

تو که دور و بر خود چند برادر داری
پرده‌دار حرمی چون علی‌اکبر داری

تو که در امر حیا بین زنان منتخبی
چون علی شیر خدا، شیر خدای عربی

*****

نذار جلو نامحرما بلند تو رو صدا کنم
وقت اذون مغربه، من به کی اقتدا کنم؟!
...
با احتیاط لاله‌ی ما را پیاده کن
عبّاس‌جان! سه‌ساله‌ی ما را پیاده کن

با احتیاط بار حرم را زمین گذار
زانو بزن، وقار حرم را زمین گذار

این دختران من که بیابان ندیده‌اند
در عمر خویش خار مغیلان ندیده‌اند
...
حرم مرد نداره
تو راضی می‌شی آب بخوام شمر بیاره

نظرات