آمد به میدان از حرم شاگرد ممتاز حسن شیرینتر از جانِ حسین، سروِ سرافراز حسن شهزادهی شاه جمل، معنای اَحلی مِن عسل قولش بود ضرب المثل، تیغش بود ضربُ الاجل در دل معرکه بیمعطلی میجنگد میگوید با صوت جَلی انّی اَنَا القاسم سبطُ المصطفی انّی اَنَا القاسم من نسل علی حیدر حیدر... **** با دیدن رزمش دوباره زنده شد نام حسن از میمنه تا میسره در دست سَمسامِ حسن جا دارد اینجا جبرائیل بار دیگر بالشکری در شأن قاسم آورد یک لافَتیِ دیگری رو به نجف کرده با یاد علی جای اشهد میخواند ناد علی بر خاک کربلا با خون نوشت حق با علی هست و اولاد علی حیدر حیدر...