آمدی خاک، آسمانی شد شب این کوچه، کهکشانی شد عشق را چشمهات بانی شد زندگی، تازه زندگانی شد چشمهایت طلوع دلبری است با تو دنیا جهان دیگری است خالقت تا تو را به زهرا داد نفس تازه ای به مولا داد جان ما جان پناه ما را داد قدمت آبرو به دنیا داد ذکر صبح و شبم حسین، حسین همه تاب و تبم حسین، حسین ای مسیح دوبارهی دنیا برق چشمت ستارهی دنیا سد راه شرارهی دنیا عشق تو راه چارهی دنیا زندگی بی تو هست آخر هیچ عشق یعنی حسین و دیگر هیچ غیر مهرت به سینه جا نشود گره ای نیست با تو وا نشود دل ما از حَرم جدا نشود هیچ جا مثل کربلا نشود دل جبریل با نماز شماست قبله مایل به جانماز شماست با تو حال و هوایمان خوب است در کنار تو، جایمان خوب است نوکریات برایمان خوب است امتحان کن، وفایمان خوب است با تو حال همیشهام عالیست نوکرم، کار و پیشهام عالیست کوچهی عشق، بی تو ماتم داشت کعبه، بی کربلای تو غم داشت شهد لبهات عطر زمزم داشت کام ما تربت تو را کم داشت دل ما را گره بزن به ضریح عشق ما معتکف شدن به ضریح یُطعِمون الطَّعام، شیوهی توست دوستی با غلام، شیوهی توست ادب و احترام شیوهی توست بخششِ با مرام شیوهی توست در دلم جز تو مِهر غیری نیست جز درِ خانهی تو خِیری نیست شد دوباره دلم هوایی تو در دلم شوق هم نوایی تو آرزومند کربلایی تو چشم ما و گره گشایی تو از نسیمت فرشته میبارد آسمانت همیشه غم دارد مَنم و عطر روضه های حسین سینهام میتپد برای، حسین روی چشمم همیشه جای، حسین رگِ قلبم بگو فدای، حسین پرچمت سایهسار دلتنگیست روضه هایت بهار دلتنگیست عاشق سر جدا مگر داریم؟ ذِبح سَر از قَفا مگر داریم؟ سرِ بر نیزهها مگر داریم؟ لشکری بیحیا مگر داریم؟ نیزه ها با تنت چهها کردند؟ پیش زینب سَرت جدا کردند؟ از حرم رفت و روز من شب شد گریه کردن نصیب زینب شد آنقدر نیزه رفت و آمد کرد بدن شاه نامرتب شد حسین حسین حسین هر کس به رَه حسین بشتافته است آقاییِ عالمین را یافته است در خَلق حسین بن علی بیهمتاست این تافته را خدا جدا بافته است