ما اين همه زن نخبه در دورهی حاکميت طاغوت نداشتيم. اين، حرف من است و بر اين اصرار دارم. امروز عدد مطلق و نسبی محققين زن، اساتيد زن، دانشمندان زن در رشتههای مختلف، متفکرين و نويسندگان زن که در رشتههای گوناگون فکر میکنند، صاحبنظرند و قلم ميزنند، ادبای زن، شعرای زن، هنرمندان زن - قصهنويسها، شاعرها، نقاشها - بمراتب بيشتر از دورهی طاغوت است؛ يعنی آن دورهای که به نام طرفداری از زن، حجاب و عفاف و وجود فاصلهی بين زن و مرد را به کلی از بين برده بودند و روزبهروز هم اين بیبندوباری را ترويج ميکردند؛ حتّی در مواردی از کشورهای اروپائی هم بدتر و تندتر عمل ميکردند. امروز ما در نظام جمهوری اسلامی و زير پوشش حجاب، زير چادر، زير مقنعه، اين تعداد عظيم نخبهی فکری، علمی، عملی، فعال سياسی، صاحبنظران فرهنگی و هنری داريم. آن روز بخشی از بخشها و بعضی از ابعاض اين مجموعه را هم ما نداشتيم؛ بسيار محدود بودند. اين، يک نظريهای درست عکس آن چيزی را که درصدد بودند القاء کنند، احياء میکند و او اينکه آن کيفيت ترويج بیبندوباری نه فقط به معنای رشد دادن به زن، به معنويات زن، به استعدادهای زن نيست، بلکه سرگرم کردن زن به آنچه که لوازم آن، کيفيت زندگی است - آرايشهای گوناگون و گرفتاریهای گوناگونِ جنبیای که اين کارها دارد - خودش مانع حرکت به سمت کمال و تعالی زنان است.