زن، آن بخش زيبای آفرينش بشر است. اين بخش زيبا به طور طبيعی با اندكی در پرده بودن همراه است؛ اين خاصيت اين بخش زيبا و لطيف وجود انسانی است. اين پرده را دريدن و آنچه را كه بايد با نظم و قانون پيگيری شود - آن نياز غريزی انسانی، چه در زن و چه در مرد - بیقانون و بینظم در جامعه رواج دادن، بزرگترين خيانتی است كه در درجهی اول به زن و در درجهی بعد به همهی بشريت - زن و مرد - انجام گرفته؛ اين كار را سياستهای غربی كردهاند. البته اولين ضرر و بزرگترين ضرر را هم خودشان بردهاند. الان مسألهی همجنسگرائی در دنيای غرب يكی از ابتلائات است. البته به رو نمیآورند؛ اما حقيقت قضيه اين است كه امروز برای انديشمندان و آنها يكی از دردهای بزرگ و غيرقابل علاج شده است؛ چارهای هم ندارند. آنطور حركت كردن، آنطور ادبياتِ پردهدرانه و عريان در زمينهی مسائل جنسی و ارتباط زن و مردم را به ميان آوردن، آنطور جنس زن را - يعنی همان بخش زيبا و لطيف و مستور و در پردهی وجود بشر را - برای شغل، برای تبليغات، برای كار، به ميدان كشاندن، از لبخند او، از زيبائیهای او، از جسم او، از چهرهی او برای ترويج فلان جنس بیارزش و پست، برای به دست آوردن پول استفاده كردن، اين چيزها را هم دنبال خودش دارد؛ طبيعی است. اين كارها را دنيای غرب كرده، اين كارها را سياستهای غربی كردهاند؛ مربوط به اديان هم نيست، مربوط به مسيحيت و يهوديت هم نيست؛ مربوط به سياستهای جديدی است كه از حدود صد و پنجاه سال پيش - حالا دقيق نميتوانم عرض كنم - در دنيا رايج شده.