وقتی بناست حرکتی در جبهه علیه دشمن انجام گیرد، شما میبینید آن کسانی که باید سلاح بهدست گیرند، از همه اطراف سرازیر میشوند. آنهایی که باید این سلاح بهدستان را آموزش دهند، از هر جا که هستند و میتوانند، حضور پیدا میکنند. آنهایی که باید این سلاح به دستان را به صف مقدّم برسانند، با وسایل نقلیه خودشان حضور پیدا میکنند و این وظیفه را انجام میدهند. آنهایی که باید این گروه را پشتیبانی کنند و برایشان غذا و لباس و وسایل آسایش و تغذیه فراهم آورند، از همه جای این کشور، مشغول میشوند: خانهها به خیّاطخانه و حسینیهها و مسجدها به آشپزخانه تبدیل میشود تا این گروه مسلّحی را که راه افتادهاند و به جبهه رفتهاند، پشتیبانی کنند. آنهایی هم که هیچ کدام از این کارها را نمیتوانند انجام دهند، میآیند برای قهرمانانی که در وسط صحنهاند، دعا میکنند. برای آنها شعار میدهند و آنها را تقویت روحی میکنند. اگر ایمان و شور و شوق نباشد، مگر میشود چنین وضعیتی را برنامهریزی کرد؟! این، ایمان مردم بود. این، شور و شوق مردم بود. این، امید مردم بود.