پیشرفت مادی کشور در درجهی اول، متوقف بر دو عنصر است: یک عنصر، عنصر علم است؛ یک عنصر، عنصر تولید است. اگر علم نباشد، تولید هم صدمه میبیند؛ کشور با علم پیش میرود. اگر علم باشد، اما بر اساس این علم و بر بنیاد دانش، تولید تحول و تکامل و افزایش پیدا نکند، باز کشور درجا میزند. عیب کار ما در دوران حکومت طواغیت این بود که نه علم داشتیم، و چون علم نبود، نه تولید متکی بر پایهی علم و پیشرونده و رشدیابنده داشتیم؛ لذا دنیا وقتی وارد میدان صنعت شد، پیش رفت؛ قارهی آسیا که دیرتر از اروپا وارد میدان صنعت شده بود، پیش رفت؛ ولی ما بر اثر حکومت این طواغیت و شرائط گوناگون، عقب ماندیم. اگر میخواهیم جبران کنیم- که میخواهیم، و ملتمان حرکت هم کرده است و به میزان زیادی پیش هم رفته است- باید به علم و تولید اهمیت بدهیم؛ باید در مراکز علم، در مراکز تحقیق، با شکلهای نو و مدرن پیگیری شود. چند سال است که من روی مسئلهی علم تکیه میکنم و الحمد للَّه چرخهای پیشرفت علمی و تولید علم در کشور به حرکت درآمده است؛ البته باید بازهم سرعت بگیرد، هنوز اول راهیم. و دوم، تولید است. تولید، چه در عرصهی صنعت، چه در عرصهی کشاورزی، از اهمیت درجهی اول برخوردار است. کشوری که تولید نداشته باشد، خواهی نخواهی وابسته است. اگر همهی نفت و گاز دنیا هم زیر زمینهای ما و در چاههای ما ذخیره شده باشد، به دردمان نمیخورد؛ کمااینکه میبینید کشورهائی وجود دارند که از لحاظ ذخائر معدنی و طبیعی - چه ذخائر انرژی، چه ذخائر فلزهای بسیار ذیقیمت و کمیاب - در کمال ثروتمندی هستند؛ اما خودشان بر روی این زمینی که زیرش این همه گنج خفته است، زندگی نکبتبار و فلاکتباری دارند. باید تولید در کشور - بخصوص تولید دانشبنیان، متکی به دانش و مهارتهای علمی و تجربی - پیش برود؛ این به دست کارگر و کارفرماست.