می‌بینی از حرم کنارت اومده عمو

می‌بینی از حرم کنارت اومده عمو

[ سعید پیغمبری (انجمن ادبی تکیه نوکری(مشهدمقدس)) ]
می‌بینی از حرم کنارت اومده عمو
درست شبیه تو حال منم بده عمو
به گریه‌های من داره می‌خنده قاتلت
گل برادرم جوابمو بده عمو

بدجوری به هم ریخته همه جای تنت
اینجوری نمی‌رسه به خیمه بدنت
پهلوت مثل مادر شده زخمی پسرم
انگار تو رو قنفذ و مغیره زدنت

مرهم زخمای این دل شکستم بودی
بعد علی اکبر تو عصای دستم بودی

وای قاسمم قاسمم قاسمم

*****

یه خواهشی داره عمو ازت فقط همین
چشاتو وا کن و چشای خیسم و ببین
ببخش اگه نشد که برسم به داد تو
حالا چه کار کنم نکشی پاتو رو زمین

آیینه زخمی شده روی حسن
آشفته شدی شبیه گیسوی حسن
ای شیشه عطر حسنم خوردی زمین
حالا همه جا پر شده از بوی حسن

جلو چِشام جون میدی، گم شده راه چارم
چه جوری جسمت رو از، روی زمین بردارم

وای قاسمم قاسمم قاسمم

*****

با داغ رفتنت نمی‌تونم کنار بیام
عجب مصیبتی شده نبودنت برام
عزیز مجتبی تو که نفس نمی‌کشی
نفس کشیدن بی تو رو واسه چی می خوام

تو گرد و غبار افتادنت رو ندیدم
اما صدای شکستنت رو شنیدم
فرش زیر پای مرکبا شد تن تو
شرمنده که دیرتر از سوارا رسیدم

رو بدنت نیست حتی یه دونه جای سالم
شکستگی سینت کشته عمو رو قاسم

وای قاسمم قاسمم قاسمم

---------------------------------- 
انجمن ادبی تکیه نوکری

نظرات